دلهایمان سفر میخواست، با حالی که خوش باشد، لب هایی که بخندد، دل هایی که آرام باشد، موسیقی در جاده ای که هیچ پایانی نداشته باشد..

در روزهای سخت و دلگیر کرونایی گویی زمان کندتر می‌گذرد؛ شادی‌ها کمرنگ شده و صدای خنده‌ی فرشتگانمان را در گلپونه ها کمی کمرنگ می شنیدیم اما زندگی در گلپونه ها همچنان جاری و زیبایی‌هایش تمام نشدنی‌ست.
به امید روزهایی که کرونا با همه‌ی غم‌ها و دلگیری‌هایش رخت سفر بربندد و تبدیل به خاطره‌ای عجیب و دور شود در دامان آشفته و بی‌قرار مادرمان زمین….
امروز با رعایت کلیه پروتکل های بهداشتی فرزندانمان را به گفته خودشان به دیدن باب اسفنجی برده ایم، به جنگل ماشا و میشا !!
چه لذّتی داره لَمسِ نگاهتان به زندگی …

درباره Modir

ارسال پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *